میگویند: یِک روزی هَست... کِه چُرتکِه دَست میگیرَند و حِسابُ و کِتاب می کنند.... و آن روز تو بایَد "تاوان" آن چِه با مَن کَردی را بِدَهی! فَقَط نِمیدانَم.... تاوان دادنِ آن موقعِ تو بِه چِه دَردِ مَن میخورد؟!!

از بوسه های قلابی تلفنی خسته شدم

 

از بغل های محکم اس ام اسی

 

از عشق بازی های داغ چت

 

از همه خسته ام.......

 

 

تو کنارم باش هوای تنت کافیست

 

گناهی که پشیمانی بیاورد ٬ بهتر از عبادتی است که غرور بیاورد . .

شب یلدا کـــه رفتم ســــوی خـانه گرفتـــــــم پرتقـــــــــــــال و هندوانه

خیـــــار و سیب و شیرینی و آجیل دوتـــــا جعبه انــــــــــــــار دانه دانه

گـــــــز و خربوزه و پشمک که دارم ز هــــــــر یک خاطراتی جــــــاودانه

شب یلدا بــــــــوَد یا شـــــــام یغما و یــــــــــــــا هنگــــــــام اجرای ترانه

به گوشم می رسد از دور و نزدیک نوای دلکـــــــــش چنگ و چغــــــانه

پس از صرف طعام و چــــای و میوه تقاضــــــــا کردم از عمّـــــــه سمانه

که از عهــــــد کهـــــــــن با ما بگوید هم از رسم و رســــــــــوم آن زمانه

چه خوش میگفت و ما خوش میشنیدیم پس از ایشان مرا گـــــــل کرد چانه

نمی دانم چـــــــرا یک دفعـــــه نامِ- “جنیفر لوپز” آمــــــــــــــــد در میانه

عیالم گفت:خواهــــــــــان منی تو و یا خواهــــــــان آن مست چمانه؟

به او با شور و شوق و خنده گفتم عزیزم با اجــــــــازه، هــــــــــر دُوانه!!

نمی دانی چه بلوایی به پـــــا شد از آن گفتــــــــــــــــار پاک و صادقانه

به خود گفتم که”بانی” این تو بودی که دست همســـــــرت دادی بهانه

خلاصه آنچنــــــــــــــان آشوب گردید کـــــــــه از ترسم برون رفتم ز خانه

ز پشت در زدم فریـــــــــــاد و گفتم: “مدونا” هم کنارش، هر سه وانه!!

و آن شب در به روی مــن نشد باز شدم چـــــــــون مرغ دور از آشیانه

شب جمعــــــــــــه برای او نوشتم ندامت نامـــــــــــــه، امّـــا محرمانه

می دانم پس از آن نامــــــه دیگر عیالم کینه بــــــــــــا من داره یا نِه

ولی بگذار- بــــــــــــــا صد بار تکرار- بگویم آخرین حرفــــــــــــــم همانه!

 

يلدا پيشــــــــــــــــاپيش مبـــــــــــــــــارك

                  

به سلامتی خودمون چون دوست داشتن یادمون نرفته

خوابيده بودم! كابوس ميديدم! از خواب بلند تا به آغوش تو پناه ببرم ... افسوس كه يادم رفته كه از نبودنت به خواب پناه برده ا

آره داش ، قلب ما خالیه! توش عشقای رنگارنگ نی اما من فقط قلبمه ، شما که کلا تو خالی هستین

عشقت رو رها کن . اگه برگشت مال توست!!! (آره خب ، مگه اینکه کش بسته باشیم به بهش)

سخت امتحان ترم دانشگاه نیست!

 

سخت درآوردن آخرین تیکه میوه تو آبمیوه و رانی نیست!

 

 

                            سخت ، اینه که : بخوای (ن) چسبیده به (فهم) یه سری رو حذف کنی!

بسلامتي اونيكه داشت ميرفت بهش گفتم نميتوني فراموشم كني......برگشت نگام كرد......گفتم ديدي نميتوني فراموشم كني........گفت شما؟

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند مثل آسمانی که امشب می بارد.... و اینک باران بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند و چشمانم را نوازش می دهد تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم

مجنون با انگشت روی خاک مینوشت ؛ لیلی ...... لیلی ....... پرسیدند چه میکنی...!!؟؟ گفت : چون میسر نیست من را کام او....عشق بازی میکنم با نام او

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدائی به سرانجام رسانی .

 

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد .

 

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است .

 

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه یخ بستن وجود آدم ها و بستن چشمها است.

فراموش کردنت کار آسانی ست! کافیست دراز بکشم، چشمهايم را ببندم و ... نفــــــــــــــــس نکشم!

از دوست داشتنت برایم همین بس که فهمیدم معنای دوست داشتن را … راستی “دوستی” چه قدر می ارزد ؟ قدر یک کوه طلا ؟ یا که سنگی سر راه ؟ چه تفاوت دارد ؟ کاش هر قدر که هست از ته دل باشد …

عاشق بودن، برپا ساختن ستونهاي استوار بر مبناي احساسات است؛ اما جايي نيز براي تغيير بگذار، چون داشتن احساس يكسان در تمام عمر، جايي براي رشد، تجربه و آموختن نمي گذارد.

هیچ وقت اون ستاره را برای خودت انتخاب نکن که از همه بیشتر میدرخشه چون همه اون را انتخاب میکنن....و تو سعی کن که اون ستاره را انتخاب کنی که کمتر جلب توجه میکنه تا همیشه برای خودت باشه....

از کسی که دوستش داری ساده دست نکش شاید دیگه هیچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی . از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن چون شاید هیچ وقت هیچ کس تو رو مثل اون دوست نداشته باشه

: با خود اندیشیدم ، در این ترانه بی تو ماندن ، در این لحظه های بی تو ، حس بودنت ، شنیدن تپش های قلبت ، از مرز فاصله ها، از نگاه چشمهای تو ، تمام انتظارم شد

روزهای سختی رو میگذرونم... وقتی که نیستی همه چیز تنگ میشود نفسم دنیایم دلم. . . ممنونم از شب رویا که بازم وقت دلتنگی به دادم میرسه....! ممنون از غم كه همیشه و هر جا با منه وتنهام نمی ذاره...

جدیداً با دیوار حرف می زنم!!! میدونی... از شخصیتش خوشم اومده یه جورایی محکمه...ثابته...آرومه...

از براي نامه ي ما قاصدي در كار نيست..كاروان اشك ما منزل به منزل ميرود ...

به سلامتی کسی که وقتی بغلش كردم تمام تنم لرزيد نه واسه خوشحالی،یا عشق بازی،واسه ترس ازفردای بدون اون

 

 

سلامتی رفیقایی که روز قیامت فقط زمین از دستشون شاکیه ! اونم به خاطر سنگینیه مرامشون . .

همينجا بود كه آتشي سوزنده از چشمي مست برآمدوبرجانم نشست....

 

همين جا بود كه سرانجام نيرويي به خود دادم وهمينكه دانستم ميتوانم سخن بگويم؛درددل بيمار خودرا تشريح كردم و از لبهاي سرخش دارو طلبيدم....

 

همين جا بود كه شايان نگاه ترحم او شدم؛دست مرا فشرد ونميدانم چه حسي مرا لرزان كرد....

 

همين جا بود كه از او؛هم لطف وهم عتاب ظاهر شدومن هم شادوهم گريان شدم....

 

همين جــــــــــــــــــــــــــابــــــــــــــود كه بـــــــــــامـــــــــن پيـــــــــمان بـــــست...

 

همين جـــــــــــــــــــــــــابــــــــــــــــــود كـــــــــــــــــــه پــــــــــــــيــــــمان شكــــــــــــست!

آنقدر از روزگاران دل مرده گشته ام...كه اگر بدانم روز مرگم كي فراميرسد آن روز راجشن خواهم گرفت

به لبم آهي نشسته است ودر صورتم غمي كه تنها كوچه ميداند وپنجره اي كه متروك مانده است..

كسي نيست تامرا باكوچه آشتي دهد

كسي نيست تا مرا باپنجره پيوند دهد؛

 

تنها تواي عابر بي صداي در خود فرو رفته...

 

                              تنها تو ميتواني مرا با كوچه آشتي وبا پنجره پيوند دهي...

 

شهر خالي جاده خالي كوچه خالي خانه خالي جام خالي سفره خالي ساغر و پيمانه خالي

به سلامتی کسی که وقتی بغلش كردم تمام تنم لرزيد نه واسه خوشحالی،یا عشق بازی،واسه ترس ازفردای بدون اون

 

به سلامتیه کسی که نمیشناستت اما نوشته هاتو میخونه تا از درونت با خبر بشه و تشکر میکنه نه واسه اینکه خوشش اومده ، واسه اینکه بهت بفهمونه که تنها نیستی

 

سلامتي اوني كه با اينكه ميدونست نيازي نداري واسه دروغ گفتن ولي با احترام هيچوقت حرفت رو باور نكرد

دل آدما، شيشه نيست که روي آن " هــــــا " کنيم بعد با انگـــشت قــــلب بکشيم و وايسيم آب شـــدنش رو تماشــــا کنيم و کيـــــف کنيم !!!

کشور من تنها کشوریست که پرچمش را با زبان دیگر نوشته اند!!!

این روزها نه تعریفی اند و نه مثال زدنی با این حال دوستشان دارم روزهای در پی درد دویدن بدون مرز راه رفتن به دنبال تصویری گنگ گشتن . در آخر شاید نرسیدن

هوایت که به سرم می زند دیگر در هیچ هوایی، نمی توانم نفس بکشم! عجب نفس گیر است هوایِ بی توئی!

بــه سلامتیه . . . حرفهاي دلتـــــ که به کسي نگفتي

 

به سلامتيه . . . خودتـــــ که کـــــوه درد بوديـــــ و دم نزدي

 

 

 

به سلامتيه . . . تنهاييهايتـــــ که تنهايي را دوستـــــ نداشتي

 

به سلامتيه . . . ارزوهايي که هيچگاه لمس نکـــــردي

 

به سلامتيه . . . شبهايي که تو تنهايياتـــــ گريـــــه کردي و ندونستي چرا

 

به سلامتيه . . . دوستاني که از پشتـــــ خنجـــــر زدند...

به سلامتیه . . . اون که گفتـــــ دوستتـــــ داره اما تا آخرش باهاتـــــ نموند

 

هـــــنوز مستـــــ نشدم !!! نگـــاه ميکنم به انتهاي شيشـــــه و اخرين پيکـــــم اما هـــــنوز حرفـــــ دارم!!

                                               اما هـــــنوز حرفـــــ دارم!!

                                              اما هـــــنوز حرفـــــ دارم!!

 

اﻳטּ جا زﻣﻳטּ اٙست... گِرد اٙست... ﻫِﮯ... توﻳﮯ ڪﮧ مرا دور زٙدے فردا ﺑﮧ خودٙم خواﻫﮯ رِسید! حال و روزٙت دیدٙﻧﮯ ست...

چه تفاوتی میکنــد آنســوی دنیــا باشیم ؛ یا فقط چند کوچــه آن طرف تــر ؟!

.

.

.

.

.

پــای عشق که در میان باشد ، دلتنگــی دمــــار ِ آدم را در مــی آورد ... !!!

یادت را از من نگیر.....

 

 

 

                                                      بگذار من هم مثل سهراب بگویم دلخوشی ها کم نیست!